حقایقی در مورد جاذبه فاش شد

یکی از اصول اساسی جهان این است که مانند، مانند را به خود جذب می کند. این بدان معناست که افکار و اعمال مثبت باعث ایجاد انرژی و چیزهای مثبت در زندگی می شوند. در حقیقت این قانون، قانون زندگی است.

۱_ حرف زدن راجب خواسته به اهدافتان : همانطور که گفتیم یکی از راههای کنترل کلامتان این است که راجب به اتفاقاتی که دوست دارید در آینده برایتان بیفتد صحبت کنید .

هواداران قانون جذب بر این باورند که تنها راه تحقق بخشیدن به افکار این است که باور کنید و طوری زندگی کنید که گویی در گذشته به هدف خود رسیده‌اید. به بیان دیگر در صورتی می‌توانید به خواسته‌هایتان برسید که فکر کنید همین حالا هم خواسته‌هایتان محقق شده است. استر هیکس یکی از هواداران قانون جذب می‌گوید: «شما به این محیط وارد نشده‌اید که از طریق عمل چیزی را خلق کنید». این افراد بر این باورند که انجام کار به کائنات نشان می‌دهد که می‌دانید چیزی را ندارید و برای دستیابی به آن نیز دچار تردید هستید در نتیجه به آن چیز دست نخواهید یافت.

باوری که احمقانه باشد احمقانه است حتی اگر میلیاردها نفر به آن باور داشته باشند.

پس برای اینکه بتوانید از قانون جذب بهترین نتیجه را بگیرید باید به این قانون امان کاملی داشته باشید که یکی از این راه ها برای باور کردن قانون جذب خواندن آیه هایی است که به قانون جذب اشاره کرده اند.

در این قسمت برای مبتدیان چند نکته آورده شده است که مسیر استفاده از قانون جذب را برای آنها آسانتر می کند:

طبق قانون جذب یک سری از عوامل بیرونی می‌تواند احساساتتان را تغییر دهد، فکر کردن به یک خاطره خوب، موفقیت مالی گذشته، گوش دادن به آهنگ های شاد، دیدن تصاویر عکس خواسته هایتان و … می‌تواند در شما احساس خوبی را ایجاد کند و همین احساس خوب باعث ایجاد اتفاقات خوب در زندگی شما می شود.

یکی از مهمترین و قوی ترین راه ها در قانون جذب کائنات شکرگزاری می باشد . شکرگزاری یک اصل مهم و عامل موفقیت در هر کاری است.

اتر همهٔ ذهن‌ها را به هم متصل می‌کند. هنگامی که دو یا چند ذهن به هم نزدیک می‌شوند، «موارد ذهنی» با هم ترکیب می‌شوند و «ذهن اصلی» سومی را پدید می‌آورند

واژهٔ قانون جذب در سال ۱۸۷۷ در کتاب هلنا پتروفنا بلاواتسکی چاپ شد. او از علاقه‌مندان به علوم ماورایی بود و در آثارش به بررسی عرفان‌های کهن و مسائل متافیزیکی می‌پرداخت و سرانجام انجمن تئوسوفی را بنیان نهاد. در اواخر قرن نوزدهم نیز نویسندگان و متفکران جنبش اندیشهٔ نو مانند پرنتایس مالفورد و رالف والدو تراین از قانون جذب و اثرات اندیشهٔ مثبت یاد کردند.

وقتی درباره مفهوم رویا بحث می شود، مردم میگویند: من اتومبیل میخواهم، هم خانه می خواهم، کار بهتر می خواهم، دوست دارم در قرعه کشی برنده شوم، به تمام دنیا سفر کنم، می خواهم لاغر شوم، بیماری ام را شفا بده و… و رویاهای مشابه اینها به ذهنشان خطور می کند.

با توجه به اینکه بسیاری از افراد به دنبال یادگیری قانون جذب هستند اما از این قانون نتیجه چندانی نمی گیرد در این مقاله می خواهم به شما دلایلی را بگم که باعث می شود نتوانید از از قانون جذب به خوبی نتیجه بگیرید.

تاریخچه قانون جذب به اوایل قرن نوزدهم باز می‌گردد. در آن دوران فینیاس پارکورست کویمبی ساعت‌ساز و منتالیست آمریکایی به بیماری سل دچار شد و درمان‌های دارویی نیز به بهبود حال وی کمک نکرد. در نتیجه تصمیم گرفت که خودش راهی برای درمان بیماریش پیدا کند. به اينجا مرور زمان او به این نکته پی برد که اگر کاری هیجانات شدید را در وی پدید آورد، درد وی برای مدتی کوتاه کاهش می‌یابد.

جک کنفیلد در کتاب راز می‌گوید: «وظیفهٔ ما درک چگونگی رسیدن به خواسته نیست… وظیفه ما فقط خواستن از ته دل است… باور داشته باشید که کائنات چگونگی آشکارسازی را خواهد یافت». خب پس چرا جک کنفیلد در سایت خودش دربارهٔ برنامهٔ اقدام توضیح می‌دهد؟! موفقیت بدون برنامه‌ریزی و تلاش برای رسیدن به هدف ممکن نیست.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *